باران نور

اِنّ الله جمیل و یُحب الجمال

ارسال شده در 19 آبان 1396 توسط یا اباالغوث ادرکنی در بدون موضوع

 بخونش پشیمون نمیشی

 

 

برگشت گفت : آخه اين چيه سرت كردي مثل امل ها !!مثل اين كه باورت نشده قرن 21 و مثل مردم عصر حجر مي گردي؟!
گفتم: واقعا؟! عصر حجر يعني كي؟
گفت:چه مي دونم 14 قرن پيش.
گفتم:چه جالب 14 بيشتره يا16؟
گفت : چه سوالايي ميكني معلومه 16!
گفتم: پس 16 قرن پيش عصر حجر تره تا 14 قرن پيش
گفت:معلومه
گفتم: پس شما با اين حساب بايد دمده تر باشيد كه مثل مردم 16 قرن پيش مي گرديد اونم چه زماني موقعي كه بهش مي گفتن عصر جاهليت ديگه از اسمش هم پيداست كه خيلي دمده است…
ديگه پي اش رو نگرفت گذاشت رفت
افحكم الجاهلية يبغون ومن احسن من الله حكما لقوم يوقنون مائده 50
آيا حكم جاهليت را مي جويند و چه حكمي براي يقين آورندگان از حكم خدا بهتر است ؟
و لا تبرجن تبرج الجاهلية احزاب 33
و به همسرانت بگو خود را چنان زنان جاهل نيارايند

نظر دهید »

حاج اسماعیل دولابی

ارسال شده در 20 مهر 1396 توسط یا اباالغوث ادرکنی در بدون موضوع

#پای_درس_استاد
#حاج_اسماعیل_دولابی

خدا ملا آقاجان را رحمت کند. می‌گفت به کردستان رفتم. گرسنه هم بودم. او روضه می‌خواند و مجنون بود. موهایش بلند بود. دیوانه‌وار از تبریز حرکت کرده بود. گریه می‌کرد و روضه می‌خواند. او مجنون امام حسین(ع) بود. در کردستان، در نزدیک سر حدّ عراق بدید که در محرّم، روضه نیست و مردم دور هم می‌نشینند و سیگار می‌کشند و یک غذایی می‌خورند و می‌روند. گفت شما چرا ذکر مصیبت ندارید؟ گفتند رسم آبا و اجدادی ما این است که این طور روضه می‌خوانیم. محرّم که می‌شود، شبی دو سه ساعت دور هم هستیم، روضه‌ای از روضات چنان است، می‌نشینیم و می‌‌رویم. روضه ما این است. گفت نه! باید کسی را بیاورید که تاریخ عاشورا را بخواند و ببینید که مصیبت چه بوده و چه نبوده است. صاحب مجلس کمی پکر شد؛ چون پدر و مادرشان در دهات این کار را می‌کردند.

خود ملاّ آقاجان تعریف می‌کرد که شب خواب دیدم حضرت زهرا(س) می‌گویند تو ادّعای نوکری ما را می‌کنی؛ رفتی و مجلس فرزند ما را به هم زدی؟ فهمید که صاحب مجلس از گفته او پکر شده و فکر کرده بود که لابد یک چیزی هست که این را به من می‌گوید. ملا آقاجان می‌گفت دیدم هیچ چاره‌ای ندارم. کمی پول داشتم به او دادم. گفتم دو سه شب هم روضه برای من بخوانید تا قلبش راحت شود.

منبع: کتاب مصباح الهدی (سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه)ص 296.

نظر دهید »

نعل اسب × نماد خوش شانسی

ارسال شده در 12 مهر 1396 توسط یا اباالغوث ادرکنی در بدون موضوع

?نعل اسب رو نماد خوش شانسی؟!!!

✍استادرائفی پور:

یه سوال
مگه امام حسین (ع) در گودال به شهادت نرسیدن،پس باید محل دفن حضرت هم همون گودال باشه.اونایی که رفتن کربلا میدونن بین محل گودال و ضریح مطهرفاصله هست.چرا؟
تو کربلا یه عده اومدن گفتند نه،براین پیکر باید اسب تاخته شه.
این “باید"رو کی تعیین کرده بود؟(نقش یهود در حادثه کربلا)
تو گودال نمیشد اسب تاخت.پیکر مطهر رو از گودال بیرون کشیدند بردند یه محل صاف و هموار و ده اسب که بهشون نعل زده بودندبراین پیکر تاختند…

واین چهل نعل اسب به عنوان تبرک از پای اسبهاجدا میشه.
بعدها که در دوره قاعونی بغدادمیشه مرکز یهودیان، نواده های همین اشقیا این نعل اسبها رو با افتخار درخونه هاشون میزدند که ما از هموناییم
اینا بعدها کوچ کردند به شبه جزیره ایبری در اسپانیا و همین سنت رو هم باخودشون بردندو نعل اسب رو کردند نمادخوش شانسی…
حالا یه عده از مردم خودمونم نا اگاهانه نعل اسب رو به عنوان نماد خوش شانسی استفاده میکنن!!!

ایت الله جوادی آملی:
تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلاست.به این جهت که این اسبها نعوذ بالله بر آدمهای خارج از دین تاختند پس با ارزش میباشند.چنانچه برخی فرق اسلامی دهه اول ماه محرم را جشن میگیرند و متاسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به میان مردم ما هم رواج یافته.
ابو ریحان بیرونی:
ستم هایی که بر حسین بن علی کردنددر هیچ ملتی با بدترین افراد نکردند.
او را با شمشیر ونیزه و سنگ باران از پای در اوردند سپس اسب بر بدنش تاختند…
بعضی از این اسبها به مصر رسید.بعضی مردم این نعل اسبها را کندند و برای تبرک بر در خانه های خود نصب کردندواین عمل در میان مردم مصر سنتی شد که بعد از ان هر کسی بالای در خانه خود نعل اسب نصب میکرد…
در تاریخ آمده : یزید (علیه لعنه) در عصر عاشورا بعد از به شهادت رساندن امام حسین (ع)و یارانش دستور داد اسب ها ( که نعل تازه شده بودند) را بر بدن شهدای کربلا تازاندند .
یزیدیان این روز را روز برکت و پیروزی نام نهادند که در زیارت عاشورا هم به آن اشاره می شود (…یوم تبرکت بهی بن امیه و ….)و برای افتخار بر این پیروزی (قتل خاندان مطهر پیامبر )و رواج تفکر شیطانی خودنعل اسبهای خود را کندند و در سراسر شهر ها و کشورها گرداندند…شهر به شهر و کشور به کشور به نشانه ی پیروزی .
در شامات در عراق در قسطنطنیه در روم در ایران و در سراسر جهان مدرن 1400 سال قبل…
و این شد سبب آنکه در سرتاسر جهان از 1400 سال پیش تاکنون نعل اسب را نشانه ی برکت و شانس و پیروزی می دانند 
این خرافه به اروپا هم رسید شاید این اعتقاد از اسپانیا به اروپا رسیده (اندلس قدیم)به اندلسی ها هم از امویان این اعتقادرسیدهامویان به عنوان تبرک نعل اسب نگه میداشتن اما اروپایی ها چون معنی تبرک رونمی دونستن میگفتن شانس میاره
حالا امویان این اعتقادو از کجا آورده بودن ؟
تو عاشورا بعداین که 10 تا اسب روی پیکر امام حسین (ع) تاختتند 40 تا نعل اسب ها رو به عنوان تبرک در آوردن و بین خودشون تقسیم کردناین نعل ها رو از خونه هاشون آویزون می کردنو بعد از مدتی به عنوان یک شی با ارزش به هم می فروختند ، تا اینکه تقلبی این نعلها هم اومد و کم کم آویزون بودن یه نعل تو خونه ها یهو رسم شد.

? پخش این پیام ….
? شلیک یک فشنگ است …
? به سوی جبهه دشمن در فضای مجازی.

نظر دهید »

خانه دل

ارسال شده در 11 مهر 1396 توسط یا اباالغوث ادرکنی در بدون موضوع

 خانه ات که اجاره ای باشد ،
دائم به کودکت می گویی :
میخ نکوب ، روی دیوارها نقاشی نکش . . .
و مراقب خانه باش
اما اینهمه مراقبت برای چیست ؟!
چون خانه مال تو نیست مال صاحبخانه ست . . .
چون این خانه دست تو امانت است
خانه دلت چطور !؟
خانه ی دل تمامش مال خداست ؛
درخانه خدا نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع . . . ؟

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
 خانه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

پیوندهای وبلاگ

  • مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون (س)
  • راسخون،یار همیشه همراه

بهترین وبلاگ ها

  • معاون فرهنگی نوشهر
  • فرهنگی
  • پرزین
  • معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزشهای غیرحضوری
  • ندا فلاحت پور

آمار بازدید

  • حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه
  • حکایت پند آموز خطر سلامتی و آسایش
  • حکایت راه حل بهلول برای پرداخت پول بخار
  • داستان و حکایت پندآموز

ورود کاربر

کلمه عبور را فراموش کرده اید ؟
هنوز نام کاربری ندارید؟ اینجا ثبت نام کنید »

آخرین نظرات

  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در داستان و حکایت پند آموز
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در داستان و حکایت پند آموز
  • زكي زاده  
    • مائده
    در حکایتی است تلخ از احوال مملکت!
  • نگار  
    • طلبه نگار
    در حکایتی است تلخ از احوال مملکت!
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در خواب یک مرد
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در آیت الله مجتهدی (ره)
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در آیت الله مجتهدی (ره)
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در حکایتی است تلخ از احوال مملکت!
  •  
    • زیباترین نادیده
    • تسکین پرستش
    در دفاع از مظلوم
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در صلواتی نذر مدافعین حرم
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در صلواتی نذر مدافعین حرم
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در درقبرستان چه میکنی❓
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در چیشد_طلبه_شدم
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در چرا چادری شدم؟
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در چرا چادری شدم؟
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در چرا پادشاه لخت است!؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان